فعالیت فیزیکی و کاهش پرخوری از طریق تقویت کارکردهای اجرایی

فعالیت های فیزیکی به طور غیر مستقیم سبب تغییر رفتارهای تغذیه ای می شود . احتمالاً کاهش پرخوری همراه با انجام فعالیت فیزیکی از طریق تقویت کارکردهای اجرایی* در مغز صورت می گیرد. نتایج این تحقیق در شماره ی اکتبر مجله ی Obesity Reviews(2011) به چاپ رسید.

 دکتر ژوزف و همکارانش در بوستون به بررسی مطالعات انجام شده بر پرخوری از دیدگاه neurocognitive و تأثیرات فعالیت فیزیکی بر شناخت(cognition) و مغز افراد، به منظور بررسی مکانیزیم مشترک neurocognitive بین رفتارهای تغذیه ای و فعالیت فیزیکی پرداختند.

محققین دریافتند که یک ارتباط مشترک neurocognitive بین فعالیت فیزیکی و خوردن غذا وجود دارد که مرتبط با کارکردهای اجرایی است که در مدارهای مغزی موجود در کورتکس ناحیه ی prefrontal (جلو پیشانی) واقع است.

 این فرایندها دارای ظرفیت محدودی بوده و در شرایط چاق کننده (تمایل به غذا و وجود غذاهای متنوع) تحت فشار قرار می گیرند. افزایش تقاضا ، استفاده ی بیش از حد و یا اختلالات بعدی این منابع neurocognitive، سبب ایجاد ایمپالس هایی می شود که منجر به پرخوری، اضافه وزن و چاقی می گردد.

فعالیت فیزیکی سبب افزایش منابع neurocognitive برای کارکردهای اجرایی و رفتارهای هدف گرا که برای کنترل ممانعتی ضروری هستند، می گردد.

 فعالیت ورزشی احتمالاً با ایمپالس های محرک  پرخوری مقابله می کند. به نظر می رسد تسهیل کنترل ممانعتی از بالا به پایین از طریق افزایش فعالیت فیزیکی به کاهش مصرف غذا می انجامد.

 نوسینده ی مقاله  می افزاید: تحقیقات بر روی فعالیت های فیزیکی و سایر حالت هایی که سبب افزایش کارکرد های اجرایی می شود، ممکن است به درک ما از چگونگی کنترل اشتها و افزایش مکانیسم های ممانعتی که تنظیم کننده ی رفتارهای تغدیه ای هستند، کمک کند.

* کارکردهای اجرایی اصطلاحی است کلی که تمامی فرایندهای شناختی پیچیده را که در انجام تکالیف هدفمند دشوار یا جدید ضروری هستند، در خود جای می دهد  و شامل توانایی ایجاد تأخیر یا بازداری پاسخی خاص و به دنبال آن برنامه ریزی توالی های عمل و حفظ بازنمایی ذهنی تکالیف به وسیله ی حافظه ی کاری است. در واقع کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعه­ای از توانایی­های عالی شامل خودگردانی(Self Regulation)، بازداری (Inhibition)، خودآغازگری (Self Initiation)، برنامه­ریزی (Planning)، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را به انجام می رسانند. همچنین کارکردهایی چون سازماندهی، تصمیم­گیری، حافظه­ی­کاری (Working Memory)، حفظ و تبدیل (Maintenance and Shift)، کنترل حرکتی، احساس و ادراک زمان(Time Sensation and Perception)، پیش­بینی آینده، بازسازی (Reconstruction)، زبان درونی و حل مسأله را نیز می­توان از جمله مهمترین کارکردهای اجرایی دانست که در انجام تکالیف یادگیری و کنش­های هوشی به انسان کمک می­کنند.

 

منبع: www.physiciansbriefing.com